بهای تمام شده دارایی یا سایر مبالغ جایگزین بهای تمام شده در صورتهای مالی، به کسر ارزش باقیمانده آن.
ممیزی مالی به بررسی مطابقت صورتهای مالی و صورت وضعیتهای مالی، با اصول پذیرفته شده حسابداری، همچنین بررسی تبعیت فعالیتهای مالی از قوانین و مقررات وضع شده، اطلاق میگردد. به این نوع ممیزی، حسابرسی نیز گفته میشود.
مازاد سرمایه، هنگامی که یک شرکت سهامی، سهام خود را به بیش از ارزش اسمی آن به فروش میرساند، به مبلغ مازاد بر ارزش اسمی سهام مورد نظر، مازاد سهام یا مازاد سرمایه گفته میشود، که درآمد حاصل از آن، در زمره حقوق صاحبان سهام طبقهبندی و گزارش میشود. در ترازنامه شرکتها، مازاد سهام در بخشی از حقوق صاحبان سهام که بهعنوان سهام سرمایه یا سود تقسیمنشده، طبقهبندی میشود، درج خواهد شد
صورت جریان وجوه نقد، در حسابداری مالی به یک صورت مالی که حاوی گزارش جریان نقدینگی در فعالیتهای عملیاتی، مالی و سرمایهگذاری ترازنامه یک شرکت است، اطلاق میگردد.
استهلاک به روش تجدید ارزیابی معمولاً در مورد اقلام مشابهی از داراییها که تعداد آنها زیاد و ارزش هر واحد آنها پایین میباشد مانند ابزار آلات در موسسات کارگاهی یا ظروف در رستوران ها،به کار گرفته میشود. در این روش برای محاسبه استهلاک اقلام دارایی در پایان هر دوره مالی ،دارایی مورد نظر تجدید ارزیابی شده و مابه التفاوت آن با ارزش دفتری در حسابهای مربوط ثبت میشود، بدین ترتیب که حساب هزینه استهلاک بدهکار و حساب دارایی مربوط بستانکار میشود. بنابراین در این روش، حساب استهلاک انباشته جداگانه ای برای هر یک از اقلام دارایی نگهداری نمیشود. چنانچه تعدادی از اقلام دارایی در طی دوره مالی فروخته شود هزینه استهلاک دوره کاهش می یابد.
جریان نقدی در علم اقتصاد به ورود و خروج نقدینگی در یک تجارت، کسب و کار، پروژه صنعتی یا اقتصادی گفته میشود. جریان نقدی معمولاً در یک دوره زمانی محدود محاسبه میشود.
پیشبینی جریان نقدی وجوه نقد از منابع مهم و حیاتی هر واحد اقتصادی بشمار میآید و جریان نقدی برای هر کسبوکاری عامل حیاتی محسوب میشود و پیشبینی جریان نقدی، از مهمترین ضروریتهای مدیریت واحدهای اقتصادی است. سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و سایر استفادهکنندگان اطلاعات حسابداری، برای اتخاذ تصمیمهای مالی و سرمایهگذاری، نیازمند اطلاعات مربوط به جریانهای نقدی هستند.
بهای کالای فروخته شده به ارزش دفتری کالاهای فروخته شده در یک دورهٔ خاص اشاره دارد. بهای مربوط به کالاها بوسیلهٔ فرمولهای مختلفی از قبیل شناسایی ویژه، اولین صادره از اولین وارده (فایفو)، یا بهای میانگین محاسبه میشود. بها شامل تمامی هزینههای خرید، تبدیل و سایر هزینههای مربوط به کالا میباشد. بها کالای ساخته شده شامل مواد، دستمزد و سربار تخصیص یافته است. بهای کالاهایی که تاکنون فروخته نشده، به عنوان موجودی کالا تا زمان فروش یا کاهش ارزش، نگهداری میشود.
اصل تطابق هزینه با درآمد یا به اختصار اصل تطابق یکی از اصول حسابداری تعهدی است که بیان میکند هزینهها باید بدون در نظر گرفتن زمان پرداخت در دورهای که به وقوع پیوسته، ثبت شود بر خلاف حسابداری نقدی که در آن هزینه در زمان پرداخت آن ثبت میشود. چنانچه نتوان رابطهای بین بهای تمام شده کالاهای مصرف شده و درآمد واحد تجاری یافت، چنین هزینههایی را در همان دورهای که مصرف شدهاند، ثبت میشود. به این ترتیب پیش پرداخت هزینه (مانند پیش پرداخت اجاره) تحت عنوان دارایی ثبت میشود و سپس در زمان تحقق هزینه (سپری شدن زمان اجاره) به حساب هزینه منظور میشود. اتخاذ چنین رویهای باعث میشود تا هزینههای یک دوره از درآمدهای همان دوره کسر شده و بنابراین محاسبه سود یک دوره مالی به صورت منطقی تری صورت پذیرد.
ادغامها و اکتسابها معاملاتی هستند که در آنها مالکیت شرکت ها، دیگر سازمانهای کسبوکاری یا واحدهای در حال کارشان منتقل یا ترکیب میشوند. ادغامها و اکتسابها، به عنوان جنبهای از مدیریت راهبردی، شرکتها را قادر میسازند رشد کنند، کوچک شوند، و ماهیت کسب و کار یا جایگاه رقابتی شان را تغییر دهند. از نقطه نظر قانونی، یک ادغام اتحاد قانونی دو بنگاه به یک بنگاه است، و اکتساب وقتی رخ میدهد که یک بنگاه مالکیت سهام سرمایه، حقوق صاحبان سهام یا داراییهای بنگاه دیگری را در دست بگیرد. از نقطه نظر تجاری و اقتصادی، هر دوی این معاملات منجر به تحکیم تحکیم داراییها و تعهدات تحت یک شرکت میشوند و تمایز بین «ادغام» و «اکتساب» کمتر واضح است.
هزینه سرمایهای هزینههایی هستند که برای ایجاد سود در آینده صرف میشوند. هزینه سرمایهای صرف خرید داراییهای ثابت و مولد جدید یا افزودن ارزش داراییهای ثابت و مولد موجود میگردد. عمر مفید این داراییها باید بیش از میزان باقیمانده از سال مالیاتی باشد که در آن این هزینه صرف شده است. خرید زمین، ساختمان، تجهیزات و ماشین آلات و داراییهای ثابت و درازمدت از نمونه هزینههای سرمایهای هستند.
صورت مغایرت بانکی، (به انگلیسی: Bank Reconciliation) اختلافهای موجود بین صورت حساب بانک و دفاتر مؤسسه را تبیین مینماید. معمولاً این اختلافات از چهار عامل عمده ناشی میشود: نخست چکهای معوق در دست مردم که به بانک برده نشده است. دوم مبالغ ارسال شده به حساب بانک که در تاریخ تطبیق به بستانکار بانک منظور نشده است. سوم برداشتهای بانک که اعلامیه آنها نرسیده باشد و چهارم اشتباهات بانک یا موسسه.